عاشقانه های منو مامان جونت

متن مرتبط با «اسفند» در سایت عاشقانه های منو مامان جونت نوشته شده است

15 اسفند 95

  • کوچولو دوست داشتنی بابا گریه های بی حد و امانشو با نق نق عوض کرده  بازم خدارو شکر با آهنگ لالایی عروسک چرا،  چند دقیقه ای آروم میشه  بعدش میریم سراغ آهنگ شالاپ شلوپ آب بازی  بعدم يه خارجی  بعدم ااااااااااااااااااااااااع + نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 16:6  توسط پدر  |  ,اسفند ...ادامه مطلب

  • 28 اسفند 95

  • این روزا که داریم به عید نزدیک میشیم کلی برات خرید کردیم با مامانت  لباسای قشنگ و کفش و....  مثل ماه شدی از بس خوشگلی  جرعت نمیکنیم تورو ببریمت خرید  از بس تو خيابون مردم و مخصوصا فروشنده ها قربون صدقت ميرن  بقول مامان جونت چشت میزنن.  مخصوصا اون لباس آبیه که میپوشی  خودم میخام بخورمت چه برسه به مردم بیرون  امروز مامانت سرما خورده و تنهایی توی خونه با اون حالش ازت مراقبت میکنه  من سرکارم و زیاد نمیرسم کمکش کنم  کاش وقتی بزرگ شدی و توانا شدی خیلی قدرشو بدونی  تو همه زندگی مامان باباتی  + نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 16:9  توسط پدر  |  ,اسفند ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها